به گزارش صد خبر ؛ در تحلیلی برخی از ابعاد این سفر و رویکردهای نخست وزیر رژیم صهیونیستی در مواجهه با راهبرد جدید روسیه در سوریه را تبیین کرده است. ورود با شتاب بیبی نتانیاهو، نخست وزیر «لجام گسیخته» اسراییل به مسکو در تاریخ 21 سپتامبر، کمتر از هر چیز دیگر هدف طراحی گام های مشترک در جهت حل و فصل مناقشه سوریه و مقابله با تهاجم افراطی گری اسلامی در منطقه را دنبال می کرد. هیأت نمایندگی اسراییلی با تکبر عادی مایل به پررویی دیپلماتیک تل اویو در ملاقات با رئیس جمهور روسیه با صراحت کامل خطوط قرمزی را تعیین کرد که به عقیده آنها روسیه باید در زمینه حمایت از بشار اسد و همکاری با ایران در محور سوریه رعایت کند.
شتاب زدگی با سازماندهی سفر نخست وزیر اسراییل به مسکو به هیچ لحاظ تعجب آور نیست. البته ترکیب هیأت نمایندگی همراه که در آخرین ساعات قبل از پرواز به مسکو تأیید شد، هم تصادفی نبود. این هیأت شامل گادی آیزنکوت رئیس ستاد کل، گرتسل خالوی رئیس سازمان اطلاعات نظامی، یوسی کوهن رئیس شورای امنیت ملی و ذئو الکین وزیر پذیرش مهاجران و مهاجر از اتحاد شوروی سابق که در جریان ملاقات با رئیس جمهور روسیه نقش مترجم را ایفا می کرد، بود. ایالات متحده و اسراییل جداً نگران فعالیت روسیه در سوریه هستند و لذا مهمترین دغدغه فعلی آنها، فهمیدن چگونگی این فعالیت است. آیا مسکو واقعاً فقط تعهدات قراردادی خود در برابر دمشق در زمینه صدور جنگ افزار برای نیروهای دولتی را انجام می دهد یا این که کاری بزرگتر یعنی حمایت مستقیم نظامی روسیه از بشار اسد با استقرار نیروی ارتشی و ساخت تأسیسات برای استقرار جنگ افزار سنگین در کار است؟
دولت آمریکا و ریاست اسراییل هم عقیده شدند که کسی نمی تواند بهتر از نتانیاهوی لجام گسیخته از پس مأموریت دریافت اطلاعات موثق درباره تمایلات واقعی مسکو در سوریه بر آید. او بود که طی مدت زیادی موفق می شد طرف روس را به سنجیدگی و احتیاط و به عبارت دقیق تر، به گذشت های مهم در راه منافع اسراییل ، متقاعد کند. کافی است حتی نه همکاری نظامی فنی با ایران بلکه یک رویداد کمتر تبلیغ شده دیگر یادآوری شود. مسکو بنا به درخواست تل اویو طی مدت زیادی اجرای قرارداد درباره صدور سلاح هایی چون جنگنده های شکاری سوخوی-30، جنگنده های تهاجمی سوخوی-25 و سامانه های موشکی ضد هوایی اس-300 به سوریه را به تعویق می انداخت. همین امر به اسراییل اجازه می داد بدون هراس و نگرانی به سرزمین سوریه ضربات وارد کند. ما در ذیل به این موضوع نیز خواهیم پرداخت.
ادعای مبنی بر اینکه روابط آمریکایی - اسراییلی «به طور قابل توجهی سرد شده است»، به موضوع پیش پا افتاده در اظهارات کارشناسان تبدیل شده است. بعد از این دیدار هم همین دیدگاه بیان شد که گویا نتانیاهو از طریق ملاقات خود با ولادیمیر پوتین «خواست به کاخ سفید نشان دهد که می تواند شریک خود را در امور خاور میانه عوض کند». آری، اگر بگوییم که نخست وزیر اسراییل با رئیس جمهور فعلی آمریکا روابط پیچیده ای دارد، بیراه نگفته ایم. ولی خود نتانیاهو برای پیشگیری از ادعاها درباره حالت آشکار ضد آمریکایی سفر خود اظهار داشت: «دولت امریکا را از این سفر به مسکو مطلع کردم. ما از شرکای اساسی خود در واشنگتن چیزی پنهان نمی کنیم و همه ما می فهمیم که آنچه که در حال حاضر از همه مهمتر است، پیشگیری از برخورد غیر ضروری در خاک سوریه است». هر موقعی که مسأله امنیت اسراییل و دفاع از منافع آن در منطقه مطرح می شود، خصومت شخصی با اوباما جای خود را به هماهنگی تنگاتنگ همه حرکات در سیاست خارجی می دهد.
ادعای «بی طرفی» اسرائیل در بحران سوریهوقتی سئوال های ناراحت کننده مطرح می شود، دیپلماسی اسراییلی با موفقیت از اصل «نه تأیید می کنیم و نه تکذیب» استفاده می کند. به عبارت ساده تر، می توانید هر فکری بکنید، ما کاری نداریم. این امر در مورد مسأله سلاح های هسته ای و بی طرفی کذایی در بحران سوریه صحت دارد.
بی طرفی اسراییل در بحران سوریه، افسانه ای است که تنها انسان های زودباور می توانند آن را باور کنند در حالی که فقط انسان های بی وجدان این افسانه را به خورد دیگران می دهند. دمشق طی سال های زیادی مانع اساسی بر سر راه اجرای برنامه های منطقه ای اسراییل بوده است. دمشق همراه با تهران طی سالهای متمادی مهم ترین حریف تل اویو تلقی می شد. ادعاهای مبنی بر اینکه اسراییل از این فرصت برای تضعیف دشمن خود استفاده نمی کند، حماقت محض است.
بشار اسد در یکی از مصاحبه های خود گفت: «آنها (اسراییل - هیأت تحریریه) از شورشیان در سوریه پشتیبانی می کنند که در این مورد تردیدی نیست. هر موقعی که ما در جایی پیش می رویم، آنها ضربه وارد می کنند تا ارتش ما را تضعیف کنند. این هم واضح و روشن است. به همین علت در سوریه یک جوک به گردش افتاده است: «چطور می توان گفت که القاعده نیروی هوایی ندارد؟ آنها نیروی هوایی اسراییل را دارند!». عمران الزعبی وزیر اطلاعات سوریه مدتی پیش رسماً اظهار داشت که «اسراییل به طور آشکار از طرف گروه های تروریست در نبردهای نزدیک به ارتفاعات جولان مداخله می کند». سیدحسن نصرالله رهبر حزب الله همین گونه اطلاعات را فاش ساخت و گفت: «نیروی هوایی اسراییل اغلب مناطقی را مورد حمله قرار می دهد که قرار است آنجا بعد از مدتی دسته های ضد دولتی اقدام کنند».
البته می توان این بیانات را به عنوان تبلیغات «تروریست ها» و «رژیم خودکامه» رد کرد. ولی ضربات اثبات شده نیروی هوایی اسراییل به مواضع و ستون های اتومبیل های نیروهای دولتی سوریه، از جمله ستون هایی که سلاح های روسی را به انبارها و واحدهای نظامی می بردند، چه می شود؟ برای مثال، 30 ژانویه سال 2013 چنین اتفاقی افتاد که بر اثر حمله هوایی اسراییلی ستون ارتش سوریه که سامانه های بوک-ام1-2 را حمل می کرد، منهدم شد. شب 31 اکتبر سال 2013 در حومه لاذقیه به انبار ارتشی ضربه زدند که در آنجا موشک های روسی سامانه اس-125 «نوا» (نام موشک صادراتی «پچورا» می باشد) نگهداری می شد. 7 دسامبر سال 2014 نیروی هوایی اسراییل به انبارهای واقع در نزدیکی فرودگاه بین المللی دمشق ضرباتی وارد کرد که آنجا تجهیزات نظامی دریافت شده از روسیه نگهداری می شد. اگر به این بی طرفی می گویند، پس تجاوز چیست؟
اجرای هر چند با تأخیر تعهدات مسکو بر اساس قراردادهای نظامی - فنی با دمشق برای بی بند و باری اسراییل در منطقه خطر جدی ایجاد کرده و امکان حل و فصل مسایل تنگ خودخواهانه آن به بهانه مناقشه سوری از طریق بازی به نفع شورشیان و دسته های اشرار را از تل اویو سلب می کند. تصادفی نیست که نتانیاهو سراسیمه خود را به مسکو رساند. وی در ملاقات با ولادیمیر پوتین مانند دعا یک اندیشه تکرار می کرد: «ما باید هر کاری بکنیم که از وقوع حوادث اجتماعی پیشگیری کنیم».
پاسخ به این نگرانی ها به ظاهر روشن است: اگر شما از تجاوز به حریم هوایی سوریه دست بکشید، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. ولی این راه حل ساده قطعاً باب طبع طرف اسراییلی نیست. نتانیاهو تشریح کرد: «اسراییل با مسلح شدن متحدان ایران توسط تهران سازش نکرده و برای پیشگیری از این کار همه اقدامات لازم را اتخاذ خواهد کرد. این حق و وظیفه ماست». به عبارت دیگر، او می خواست بگوید: ما سوریه را بمباران کرده و خواهیم کرد ولی روسیه باید به خطوط قرمز تعیین شده توسط تل اویو پایبند بماند و به بشار اسد و نیز به تهران و حزب الله، متحدان سوریه، اجازه ندهد که از این خطوط تجاوز کنند.
درباره خطوط قرمز و خطرات اساسیبیبی لجام گسیخته نه تنها سیاستمدار بلکه روشنگر با استعدادی است. این جنبه هویت او هر موقعی که پای ایران به میان کشیده می شود، به طور غیر قابل کنترل بروز می کند. او گاهی جهانیان را از چگونگی بمب هسته ای ایران مطلع می کند و گاهی برنامه های تجاوزکارانه تهران در حق سراسر منطقه را افشا می نماید. سفر فعلی وی به مسکو هم از این قاعده مستثنی نبوده است. وی در ملاقات با ولادیمیر پوتین یک بار دیگر همه پرده ها را برداشته و اعلام کرد که ایران به بهانه کمک به نیروهای دولتی سوریه آماده می شود - فکرش را بکنید! - در ارتفاعات جولان علیه اسراییل جبهه تروریستی افتتاح کند.
به عقیده نخست وزیر اسراییل، این خطر از همه اسلام گرایان و از احتمال تجزیه سوریه به قسمت های متخاصم وحشتناک تر است. نتانیاهو ملاحظه رئیس جمهور روسیه را مبنی بر اینکه تهران و بشار اسد در حال حاضر دغدغه های کافی دیگری دارند زیرا اسد باید روی کار بماند و نظارت خود بر مناطق مهم راهبردی را حفظ کند، نادیده گرفت. وی صریحاً فهماند که اولاً «خطر ایرانی» و تقویت ائتلاف شیعه را برای اسراییل به مراتب خطرناک تر می داند و ثانیاً، مسکو در سیاست خود نسبت به تهران و دمشق باید فقط بینش اسراییلی مسایل منطقه را در نظر بگیرد. این بینش همان خطوط قرمز کذایی را تعیین می کند که نخست وزیر اسراییل در ملاقات در مقر پوتین در نوو اوگاروو اعلام نمود.
خطوط قرمز مورد نظر به قرار ذیل است:
- اسراییل حاضر نیست بیش از این با نفوذ فزاینده ایران در دمشق، عملیات مشترک نیروهای دولتی سوریه و داوطلبان شیعه در ناحیه ارتفاعات جولان و مسلح شدن افراد حزب الله با سلاح های روسی سازش کند؛
- روسیه باید اسراییل را از گام های مشخص خود در مقابله با داعش در سوریه مطلع سازد و اطلاعات درباره برنامه های آینده نزدیک در این محور را در اختیار اسراییل بگذارد؛
- اسراییل در صدد است به هر وسیله ممکن از آن ممانعت کند که جنگ افزار مدرن روسی به بهانه کمک نظامی - فنی به سوریه در اختیار ایران قرار گیرد. علاوه بر آن، خود روسیه باید همکاری خود با تهران را در جنبه های نظامی حل بحران سوریه محدود کند؛
- و سرانجام حضور روسیه در سوریه آزادی عمل طرف اسراییلی در سرزمین سوریه را در جهت پیشگیری از واگذاری اسلحه به گروه های رادیکال اسلامی از جمله در جنوب لبنان، محدود نخواهد کرد.
ملاقات نخست وزیر اسراییل با ولادیمیر پوتین در جلسه غیر علنی برگزار شد و لذا کسی نمی داند نتانیاهو درباره اعمال تحریم ها علیه مسکو در ازای تخلف از خطوط قرمز چیزی گفته است یا خیر. البته عواقب خروج روسیه از این حدود از قبل روشن است: روسیه را فوراً به یار و یاور تروریست ها و نیرویی تبدیل خواهند کرد که از برقراری صلح و ثبات در منطقه ممانعت می کند.
ایران و متحدانش چون اسد و حزب الله، مهمترین حریفان اسراییل باقی مانده اند که از جمع نیروهای اسلام گرا خطرناک تر هستند. هر کسی که از این ائتلاف پشتیبانی کند، به طور اتوماتیک در لیست دشمنان تل اویو گنجانده شده و باید برای عواقب این کار آماده باشد. روسیه می تواند حضور خود را در روند حل و فصل بحران سوریه به نمایش بگذارد ولی - به تعبیر اسراییل - قطعاً حق ندارد از طریق مشارکت با ایران گام های مستقلی بر دارد و در عین حال منافع اسراییل را تهدید نماید. اگر پوسته دیپلماتیک کنار گذاشته شود، پیام آمریکایی - اسراییلی که بنیامین نتانیاهو در جریان سفر خود به مسکو به مسئولین روس منتقل کرد، همین است.
******اسراییل نتوانست جلوی انعقاد توافقات وین درباره برنامه هسته ای ایران را بگیرد. ایالات متحده در زمینه اوکراین و سلسله مسایل مرتبط با آن از روسیه گذشت ها به دست نیاورده است. اکنون هر دوی آنها سوریه را به عنوان محلی تعیین کرده اند که در آنجا از تهران و مسکو انتقام بگیرند. نخست وزیر اسراییل در ملاقات با رئیس جمهور روسیه حتی سعی نکرد این پیام را پنهان کند.